آیا فقط در خیابانها می توان عیار مواجهه را سنجید؟باید راههای عاجلِ دیگر را جستجو کنیم

در این دو سال که از تولد جنبش می گذرد بارها گفته شده که راهپیمایی خیابانی به تنهایی گره گشا نیست و مثلا باید نافرمانیهای مدنی را تبیین و تقویت کرد یا مثلا اعتصابهای عمومی را به شیوه های مبارزه افزود..اما در این راه چه اقداماتی کردیم؟کما اینکه راهپیمایی خیابانی را هم از اقداماتِ لازم حذف شده دیدیم و شروط منوط به هم عملا لزوم خود را در جهت نیل به کفایت از دست داد!


از اقدامات رذیلانۀ حکومت در جهت ایجاد فشارهای مختلف نمی توان گذشت اما چگونه است که زعمای این حرکت مردمی قادر به دفع تاکتیکهای تفرقه افکنانۀ حکومت نشدند؟آنها نه تنها از همان امکانات اولیه محروم شدند که امروز ارتباطشان هم با بیرون از محبس قطع است،پس چاره چیست؟باید اذعان داشت که "شورای هماهنگی راه سبز" کاریزمای لازم برای رهبری و صدور استراتژی را ندارد(کما اینکه به عقیدۀ من زکاوت این کار را هم ندارد!)به موضوعات موجود در شبکه های اجتماعی توجه کنید!پر شده از باندبازی و رویه هایی که سراسر جانبدارانه عمل می کند و بی توجه به زوال ذهنی و تحلیل قوای جنبش در پی انتزاعِ "حکومت ساخته"همچنان خرِ خویش می رانند!


در روز 25 خرداد کسی در خیابان نبود،در روز 22 خرداد هم تعداد کمی بودند چرا؟البته حضور برای قدم زدن و بالا پایین رفتن هیچ سیستمی را وادار به تمکین نمی کند پس نمی توان حضور راهپیمایان در پیاده روها را نافرمانی مدنی تعبیر کرد که البته با این وجود دیدیم که حکومت همین را هم بر نتافت و عده ای را بازداشت کرد..


به عقیدۀ بنده باید طرحی نو در اندازیم و یک روالِ جذاب و پویا را به جنبش تزریق کنیم یکبار به بالاترین پیشنهاد داده شد برای اجماع و هم اندیشی مجموعه ای را در دل این شبکه اجتماعی راه اندازی کند که مستقل عمل کرده و فکری برای این انتزاع عینی نماید اما عملی نشد و متاسفانه همچنان بعد از دو سال با پرداخت این همه هزینه اندر خم یک کوچه ایم..ایده بدهیم و به قضا و قدر دل نبندیم!!


این وقت کشی حکومت را دستکم برای برخورد با فشار داخلی حسابی پر رو حیه کرده است!