آقای هاشمی آن را که شما گرفته اید مردم پرانده اند!

به نقل از العربیه فارسی سه شنبه گذشته هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام
در جمع مسئولان سابق!استان گلستان گفته است دوران استبداد و تک رایی در جوامع بشری امروزی 
به پایان رسیده است!!
کدام استبداد را می گویی اکبر جان؟استبدادی که 8 سال خودت با دولتهای پنجم و ششم در استحکام آن
نقش داشتی؟
استبدادی که برای نهادینه کردنش بعد از مرگ خمینی در مجلس خبرگان با سناریوی خود ساخته در تحکیمش
همه کار کردی؟
استبدادی که در دهۀ شصت حکم به ادامۀ جنگ داد و با وجود صدها راهکار غیر از جنگ می شد با عراق روبرو شد و تو با
تکیه بر همین استبداد به فکر تثبیتش بودی؟
به یاد داری روی پروژه های پتروشیمی و دیگر پروژه های به اصطلاح سازنده چقدر از قِبَل همین 
استبداد به ضخامتِ گردنت اضافه شد؟
به یاد داری قتلهایی که بعدها از آنها ابراز تنفر کردی به پشت گرمی همین استبداد و در زمان تو و به پشتوانۀ تو روی داد؟
به خاطر داری تئوری هایی که خمینی در دوران جنگ به کار بست پیشنهادِ خودت بود؟بازتاب همین تئوریها 
امروز این استبداد را پروارتر نکرده؟
کسانی که در این دو سال اخیر کشته شده اند در مراسمِ گاو بازی ایالت "پمپولنا"ی اسپانیا کشته نشده اند
کسانی که در این دو سال به زندان های مخوف و طویل المدت اسیرند همگی قاچاقچیِ مواد مخدر نیستند
مادران و پدرانی که این روزها زجه می زنند فرزدنشان را در یک تصادف عادی از دست نداده اند
کارگران بیچاره ای که امروز در خجالت خوانواده هستند پولِ نگرفته شان را خرج الواتی نکرده اند
جوانان بیکار امروز ایران در اثر بی کفایتی و بی سوادی بیکار نیستند
خود فروشانِ خیابانی برای لذت بیشتر تن به حراج نمی دهند
زوال اخلاقی و تجاوزها و قتلهای روزمره به جهت ترک نماز و روزه نیست
این اثرات همان استبدادی است که تو در نهادینه کردنش ذره ای اهمال نکردی و کمر به کشتن آینه بستی
امروز برای بازیِ"کی بود کی بود من نبودم"بسیار دیر است 
آقای هاشمی!اینجا ایران است نه دهکدۀ کورهای مفلک
آقای هاشمی آن را که شما گرفته ای مردم پرانده اند!

آموزش تهیۀ "انتزاع و مرگ در جنبش" توسط سرآشپز مشکوک جنابِ "شورای هماهنگی راه سبز"!

مواد لازم:
1-مقدارِ قابل توجهی فرافکنی
2-دستکاری تاریخ دهۀ شصت
3-به کنار راندنِ مطالباتی که در جمهوری اسلامی تابو محسوب می شود
4-سوار شدن روی موج اخبار روزانه و گزینش آنها به سود ج.ا و نفی غیرعلنی مطالباتِ اصلی
5-به رسمیت نشناختن عزمی به نام "براندازی"در بدنۀ جنبش آزادی خواهی
6-عدم شفافیت در موضع و رویۀ انفعالی نسبت به مظالمی که به خودشان ضربه نزند
7-مصاحبه های پی در پی و بی سر و ته با شبکۀ رسا
8-بَبَعی تصور کردن مردم
9-نمک و فلفل و مغلطه به مقدار کافی!
دستور پخت:
مواد بالا را درونِ ظرفی سوراخ به نامِ "اصلاح طلبی"ریخته و به مدت یک سال و اندی بجوشانید مواد را خیلی آرام هم بزنید تا خوب جا بیوفتد،سپس مقداری ژستِ حق به جانب به آن اضافه کنید تا کسی شک نکند!
بعد از اینکه بوی سوختنش بلند شد کمی آب سرد روی آن بریزید تا به مقصود سفارش دهندۀ این پخت و پز نزدیک شوید،در نهایت مقداری از این دستپخت خود را هر شش ماه یکبار با یک فراخوان نصفه نیمه به خوردِ مهمانان داده و منتظر بمانید تا تلف شوند بلکه سفارش دهنده از شما راضی شده و شما را در بازی قدرت نقشی عطا نماید!!!

آیا فقط در خیابانها می توان عیار مواجهه را سنجید؟باید راههای عاجلِ دیگر را جستجو کنیم

در این دو سال که از تولد جنبش می گذرد بارها گفته شده که راهپیمایی خیابانی به تنهایی گره گشا نیست و مثلا باید نافرمانیهای مدنی را تبیین و تقویت کرد یا مثلا اعتصابهای عمومی را به شیوه های مبارزه افزود..اما در این راه چه اقداماتی کردیم؟کما اینکه راهپیمایی خیابانی را هم از اقداماتِ لازم حذف شده دیدیم و شروط منوط به هم عملا لزوم خود را در جهت نیل به کفایت از دست داد!


از اقدامات رذیلانۀ حکومت در جهت ایجاد فشارهای مختلف نمی توان گذشت اما چگونه است که زعمای این حرکت مردمی قادر به دفع تاکتیکهای تفرقه افکنانۀ حکومت نشدند؟آنها نه تنها از همان امکانات اولیه محروم شدند که امروز ارتباطشان هم با بیرون از محبس قطع است،پس چاره چیست؟باید اذعان داشت که "شورای هماهنگی راه سبز" کاریزمای لازم برای رهبری و صدور استراتژی را ندارد(کما اینکه به عقیدۀ من زکاوت این کار را هم ندارد!)به موضوعات موجود در شبکه های اجتماعی توجه کنید!پر شده از باندبازی و رویه هایی که سراسر جانبدارانه عمل می کند و بی توجه به زوال ذهنی و تحلیل قوای جنبش در پی انتزاعِ "حکومت ساخته"همچنان خرِ خویش می رانند!


در روز 25 خرداد کسی در خیابان نبود،در روز 22 خرداد هم تعداد کمی بودند چرا؟البته حضور برای قدم زدن و بالا پایین رفتن هیچ سیستمی را وادار به تمکین نمی کند پس نمی توان حضور راهپیمایان در پیاده روها را نافرمانی مدنی تعبیر کرد که البته با این وجود دیدیم که حکومت همین را هم بر نتافت و عده ای را بازداشت کرد..


به عقیدۀ بنده باید طرحی نو در اندازیم و یک روالِ جذاب و پویا را به جنبش تزریق کنیم یکبار به بالاترین پیشنهاد داده شد برای اجماع و هم اندیشی مجموعه ای را در دل این شبکه اجتماعی راه اندازی کند که مستقل عمل کرده و فکری برای این انتزاع عینی نماید اما عملی نشد و متاسفانه همچنان بعد از دو سال با پرداخت این همه هزینه اندر خم یک کوچه ایم..ایده بدهیم و به قضا و قدر دل نبندیم!!


این وقت کشی حکومت را دستکم برای برخورد با فشار داخلی حسابی پر رو حیه کرده است!

حاشا نکن فریاد کن،فریاد را فانوسِ شبهای مصیبت بر گلو بسپار!

فریاد کن/فریاد را فانوسِ شب کن/ره بسته کن بر هر چه تاریکیست
فریاد کن/فریاد را ره نورِ ظلمت کن/در این بی کَس سرای بی پناهِ نامرادی
تن پوشِ سرد و سایه های زشتِ هر شب را به امیدِ غروبِ هر چه تاریکیست 
پرپر کن
فریاد کن فریاد کن/حاشا نکن!
حاشا نکن کز درد بی دل گشته ای/کَز تیزیِ تیغِ مصیبت کردگان صد بار بی سر
گشته ای!
بیزاری از شب صبح را در دامن راهت نمی ریزد/
شیون به دردت نوشداروی سعادت را نمی سازد/
گَردِ ریاضت بر تنت چون گردهای سختِ نومیدیست/سقفِ دلت را گرم همچون آتشِ کاوه نمی خواهد
نمی بازد دلش را گرمدل به روشنیِ کرمِ شبتاب/
به کورسوی نورِ بی مقدارِ کمتاب!
او نور را در دل به زنجیرِ امید و آرزوهای بلند و سبز رنگش می سپارد/
او روشنی را در عبور قصه های کوروش و آرش تماشا می کند/
او آسمان را بهرِ پروازش نمی خواهد/
 او بر نمی خواهد گلو را بهرِ حاشا/
حاشا نکن فریاد کن/فریاد را فانوسِ شبهای مصیبت بر گلو بسپار/
فریاد کن...

با احترام به باورمندان به شورای هماهنگی،من به این شورا و این فراخوانها مشکوکم!

حقوقدانها و شخصیتها به کرات در این چند روزه از هویت و موضع سیاسی شورای هماهنگی پرسیده اند
مردم عادی در کوچه خیابان از همدیگر این سوال را می پرسند،در سایت بالاترین و فیس بوک این سوال
همچنان مطرح است که اعضای این شورا که بیانیه صادر می کند و فراخوان می دهد چرا هویت خود را 
فاش نمی کند!!؟
اگر این شورا واقعا توانایی تاثیر گذاری برون مرزی دارد کارهای مهمتری از او ساخته است 
مثلا یکپارچه کردن اپوزوسیون و از این قبیل اما قبل از این حرفها ایشان باید خود را معرفی کنند و راز
سر به مهرِ "هویت" و "موضع"را یکبار برای همیشه فاش کنند،بنده به شخصه به این گروه مشکوکم
و تصور می کنم کاسه ای زیر نیم کاسه باشد چرا؟


1-چرا سکوت؟آیا این فقط به خاطر حفظ جان راهپیمایان است؟


2-چرا به طور رسمی سخنگویی ندارند تا تکثر را در سطح جنبش به رسمیت بشناسد؟


3-چرا این مرکزیت را به عهده نمی گیرد که تمام نیرویمان در یک بدنۀ واحد ظهور کند؟(یا چرا این کاریزما را بروز نمی دهند؟)


4-چرا تمامِ استراتژیها در جهت گیری های اصلاح طلبان بنیان گذاری می شود؟


5-چرا موضعِ این شورا در رابطه با انتخاباتِ آتی روشن نیست؟آیا از رویۀ خاتمی برای شرکت در آن دفاع می کند؟


6-چرا مکان استقرار خود را روشن نمی کنند؟


7-چرا تصمیم گیری ها گاها آب به آسیاب جمهوری اسلامی می ریزد؟حضور دیروز انگار یک


هماهنگی بود بین عوامل حکومت و برنامه ریزان!


البته نمی خواهم حضور هم وطنانم را به سخره بگیرم چون خودم حضور داشتم اما در باورم نگنجید


که شخصا در حال اعتراض باشم و بیشتر حس می کردم این یک تاتر است و من بازیگر این نمایش!!
اینها سوالاتی است که خیلی ها دارند و در جهت تصمیم گیری برای شرکت در همایشهای اعتراضی
به پاسخهای آن نیاز دارند،بنده یکی از آنهایی هستم که نیمی دانم چه چیز را باور کنم دمِ خروس را 
یا قسم حضرتِ عباس را!!





قذافی شخصا دستور تجاوز گروهی به زنان را صادر کرد

منبع:ایران پرس نیوز 
بلندپایه ترین مسئول قضایی سازمان ملل تصریح کرد دیکتاتور لیبی خودش دستور تجاوز به عنف به زنان لیبیایی را صادر کرده است.
به گزارش الجزیره، لوئیس مورینو اوکامپو دادستان کل دیوان بین المللی کیفری در گفتگو با این شبکه گفت، ما در حال جمع اوری اسناد و مدارکی درباره برخورد حکومت معمر قذافی با مخالفان هستیم.
وی افزود، ما این اسناد را دو دسته کرده ایم. یک نوع از اسناد به نوع برخورد نیروهای حکومتی با غیرنظامیان و تظاهرات کنندگان در سطح شهرها مربوط است. دسته دیگر اسناد به نحوه برخورد با مردم لیبی در خانه هایشان مربوط است.
دادستان کل دیوان بین المللی کیفری گفت، اسناد نشان می دهد معمر قذافی شخصا در روند استفاده از تجاوز به عنف به عنوان حربه جنگی دخالت داشته است به این معنا که قذافی دستور داده است نیروهای حکومتی از این شیوه برای ساکت کردن مردم استفاده کنند.

سیاست تجاوز گروهی به زنان لیبی

دادستان دادگاه جنایی بین المللی فاش کرد اطلاعاتی در اختیار دارد که نشان می دهد دیکتاتور لیبی در راستای سرکوب قیام مردمی کشورش سیاست تجاوز گروهی به زنان را در پیش گرفته است.
به گزارش خبرگزاری مهر، لوئیس مورینو اوکامبو شب گذشته در گفتگو با خبرنگاران اظهار داشت : نیروهای ما مدارکی در اختیار دارند که معمر قذافی رهبر لیبی در راستای قلع و قمع مردم کشورش سیاست تجاوز به زنان را در پیش گرفته است.
وی افزود: ما در حال حاضر اطلاعات و مدارکی در دست داریم که معمر قذافی مستقیما به نیروهای خود دستور تجاوز گروهی به زنان را داده است و مقامات رژیم لیبی در این زمینه حتی داروهای محرک جنسی را در میان نظامیان خود توزیع کرده اند.
دادستان دادگاه جنایی بین المللی اظهار داشت : ما در ابتدا درباره این قضیه اطمینان نداشتیم، اما اکنون و پس از تحقیقات خود قانع شدیم تجاوز، یکی از سیاستهای قذافی برای سرکوب هر چه بیشتر در لیبی بوده است و به صدها زن در برخی مناطق این کشور تجاوز شده است.
اوکامبو در ادامه گفت : طبق این اطلاعات جدید احتمالا اتهام جدیدی به معمر قذافی وارد خواهد شد و بنا به درخواست وی قضات طی روزهای آتی در این باره تصمیم گیری خواهند کرد.
 

مسیر راهپیمایی 22 خرداد در اراک:خیابان عباس آباد از باغ ملی تا میدان شریعتی

طی اعلام فراخوان راهپیمایی 22 خرداد از طرف شورای هماهنگی و اعلام مسیر
این اجتماعِ سکوت در شهرهای مختلف بر آن شدم مسیر اعلامی از طرف این شورا
در شهر اراک را اصلاح نموده و دوباره اطلاع رسانی کنم این اصلاحیه بر اساس 
سابقۀ راهپیمایی های صورت گرفته در دو سال گذشته می باشد 
بدین وسیله نام مسیر مذکور را که خیابان عباسی به سمت میدان امام(مخابرات)
ذکر شده بود را اصلاح می نمایم چون چنین خیابانی در اراک به عنوان خیابان اصلی وجود ندارد
میدان امام تا خیابان مخابرات فاصلۀ بسیاری دارد و این میدان مبدا ورودی شهر محسوب می شود
لذا بدین روی نام صحیح مسیر اعلام می شود:خیابان عباس آباد-از باغ ملی تا میدان شریعتی
ساعت 6 تا 8 عصر

آقای وزیر علوم که از تفکیک جنسیتی دفاع می کنی لطفا موجودات وحشی را از دانشجو دور کن تفکیک جنسیتی پیشکش!


(به بهانۀ تجاوز به دختر دانشجو در دانشگاهِ فردوسی مشهد) 
کامران دانشجو که در جریان موضوع تفکیک جنسیتی ژست عالمانه به خود می گیرد 
حتی نمی تواند امنیت دانشجو را در مقابل ارازل حفظ کند
تفکیک پیشکش،جان دانشجویان را حفظ کن،هر بلایی که توانستید سر دانشجو آوردید
اقدام به تجاوز در روز روشن(دانشگاه قزوین)
ماجرای کوی دانشگاه(78)
ماجرای کوی دانشگاه(بعد از انتخابات)
ماجرای مصدوم کردن دانشجویان دانشگاه هنر در تشییع صانع ژاله
و صدها مورد گفته و نگفتۀ دیگر که تک تک آن اتفاقات بر عهدۀ توست!
آن حراست گردن کلفت که دستش تا آرنج با بسیجیهای وحشی در یک کاسه است 
کجا بودند تا به دادِ این دختر معصوم برسند؟بسیج دانشجویی که هر از گاهی به میل خود 
در دانشگاه حکومت نظامی برقرار می کند کجا بودند تا ببینند حکومت وحشیانۀ آنها درهای 
امنیت را بسته و دروازه های وحشی گری را باز نموده!
ننگ و نفرین بر تو و دولت نالایقت باد که دانشجویان را حتی از نبودنِ شما آسایشی نیست!!

به جای رجوی طلبها و سلطنت طلبها و ولایت طلبها دموکراسی را از بالاترین اخراج کنیم!

ما ایرانیها صفات زیبا زیاد داریم؛رئوف،انسان دوست،میهن پرست و...
اما نمی دانم چرا تابِ تحمل همدیگر را نداریم!
بنده با 3 گروه فوق به اضافۀ اصلاح طلبها کاملا مخالفم اما با این سیره
نمی توان بر صورت دموکراسی بوسه زد،تفرقه تنها عاملی بوده که تا به حال 
گونه هایمان را سرخ از مرارت زمان کرده...دموکراسی یعنی حضور همۀ 
موجودی هایمان در یک گستره و این یعنی تکثر را که پیش نیاز دموکراسی می باشد را قبول کرده ایم
با این اخراجها و کمپینها نه مجاهدین نابود می شوند،نه پهلوی پرستها عقب می نشینند
و نه ولایتمداران اصلاح طلب یا اصولگرا محو می شوند،امروز همۀ ما یک دشمن داریم:
تئوریِ سفاکِ دینی و دیکتاتوریِ جمهوری اسلامی!
هر وقت از این سد عبور کردیم نوبت به تقسیم قدرت می رسد و الان آن زمان نرسیده
پس تدبیر را با ناسزا تاخت نزنیم و فقط به نابودیِ این ابلیس بی رحم فکر کنیم!!

هالۀ ما از جنسِ ابر بود وهالۀ تو از جنسِ مرگ!

هالۀ ما دروغ نبود،دروغ باف هم نبود!
هالۀ ما از جنس ابر بود و هالۀ تو از جنس مرگ!!!
امروز را می بینی همان هالۀ نور دورِ گردنت را فشار می دهد!
یارانت همه به چنگال میر غضب گرفتار آمده اند و همین روزهاست
ک همگی به آهِ خروشانِ این خس و خاشاک گرفتار آیید..
امروز دهانِ تو را هم می بویند مبادا که چیزی گفته باشی غیر از
دیالوگِ خودت!
راستی به خرداد که می رسی احوالت دگرگون می شود
می دانم یاد سهراب و ندا و فرزاد و اشکان و....راحتت نمی گذارد
هاله نیز به این جمع اضافه شد،اما نه آن هالۀ دروغینِ تو
هالۀ ما از جنسِ ابر بود و هالۀ تو از جنسِ مرگ!! 

مسیح علی نژاد:مفتخرم که کفرِ من دیانتِ من است و هر روز کافرتر می شوم!

اگر مسلمانی این است که عمری ملتی را برای پهلوی شکسته ی فاطمه بگریانند و خود پهلوی هاله ها و نداها بدرند، چه مفتخرم که کفرِ من دیانتِ من است و هر روز کافرتر می شوم به دینِ دروغ پرستان و لحظه شماری می کنم جهنمی که آتش اش گرم تر از روح سردِ بیمارِ مبلغانِ یک بهشتِ دروغین است...شاملو زیباتر از من می گوید: ظلمت آبادِ بهشت گندتان را در به روی من باز نگشایید...!(منبع:فیس بوک مسیح علی نژاد)

هالۀ سحابی تقاصِ سکوتِ ما را پس داد،دیگر سکوت نمی کنیم!

امروز هالۀ سحابی دختر مرحوم مهندس سحابی به پدر پیوست
او امروز تقاص سکوتی را پس داد که بعضی ها مدام آن را توصیه
می کنند و آنرا تنها راه رسیدن به آزادی می دانند!
دیگر طاقتمان طاق شده،سکوت و مماشاتی در کار نیست..
به هم بپیوندیم و اعتراضات را از سر بگیریم
این خونهایی که ریخته می شود پایانی نخواهد داشت تا زمانی که سکوت را بشکنیم!
امروز 6 عصر گیشا منزل شهید راهِ آزادی ایران هالۀ سحابی!!