مجاهد جان،یکبار پاسخ بده که چرا با صدام هم پیمان شدید و چرا باید به شما اعتماد کنیم؟

در میان این همه خبر روز که حکایت از درد بی درمان ما ایرانیها دارد و ریختن آب به آسیاب
میر غضب برایمان نوعی اشتباه هر روزه شده است من هیچ وقت پاسخ این سوالم را نگرفتم 
 حضراتی که با پرچمهای زرد رنگ به حضور احمدی نژاد در نیویورک اعتراض می کردند
چرا این سوال همیشگی امثال بنده را پاسخ نمی دهند؟

از خبر "اختلاس" و خبر "اعدام علیرضا م" و "احتمالات بعد از جریان فلسطین" و غیره که 
هر روز با عطش فراوان آنها را مرور می کنیم بگذریم این سوال هیچ وقت قدیمی نمی شود


یکبار برای همیشه پاسخی دهید تا ما هم دریابیم 

چرا مجاهدین خلق با صدام هم پیمان شدند و به مرزهای ایران مثل یک متخاصم هجوم آوردند؟
چگونه است که این روزها دم از میهن پرستی می زنند و شهید دزدی می کنند؟
چرا به این سوال پاسخ نمی دهند؟
و در نهایت مردم ایران چگونه باید به این جماعت بگویند:ما به شما اعتماد و ایمان نداریم!!؟



بنده سلطنت طلب نیستم اما حمله به رضا پهلوی را نیز نمی پسندم

در قرنی که در آن زندگی می کنیم حکومت ها هم به مثابۀ گذر زمان با تکنولوژی امروز
هماهنگ شده اند و بیراه نیست ادعا کنیم سیستمِ ادارۀ کشورها هم روی خوشی به طرق سنتی
نشان نمی دهد،در همین راستا است که حکومتهای دیکتاتوری و الیگارشی محکوم و محتوم به محو هستند


در این مورد شکی نداریم که نظر اکثریت ایرانیان در رابطه با آلترناتیو حکومت فعلی بر مدارِ 
حکومت دموکراتیکی می چرخد که بنیان های دموکراسی را دارا باشد اما این همه تعریف نمی تواند
مجوزی باشد برای اینکه باز هم به یکدیگر حمله کنیم به این بهانه که از اسلاف یکدیگر دلِ خوشی
نداریم،حضور رضا پهلوی که اکیدا وی را با پیشوندِ "شاهزاده" نمی خوانم در بالاترین شاید در روند 
به اشتراک گذاریِ لینک  تاثیرِ ویژه ای نداشته باشد اما می تواند نقطۀ عطفی باشد برای عنایت بیشتر
به این وبسایت.


بنده باز هم تاکید می کنم نه تنها سلطنت طلب نیستم که ایرادهای بسیاری به شاهنشاهیِ پهلوی دارم
اما از حضور آقای پهلوی حمایت می کنم و خوشحالم که شخصیتهای شناخته شده در کنار هم باشند 
تا شاید برای رسیدن به اتحاد فکری و کلامی قدمی دیگر برداشته باشیم.

آقای خامنه ای این عوام فریبی ها کهنه شده،بایدهمۀ زندانیان سیاسی را آزاد کنید!

ظاهرا حرکت دیروز آذربایجان باز هم لرزه به اندام آقایان انداخته که چنین دست و دلبازی کرده اند
و به قول خودشان 100 زندانی سیاسی را یا به قول خودشان زندانی امنیتی را آزاد کرده اند!
شاید تصور می کنند این همان اصلاحاتی است که باید انجام دهند تا جامعه آرام بگیرد
شاید فکر می کنند کسی نمی داند چند نفر به قول خودشان با جرم امنیتی در زندانها هستند
شاید بر این گمان باشند که اینگونه ادنکی از خشم مردم فروکش می کند و بدین سان میان 
مردم معترض و به جان آمده تفرقه می اندازند،خانواده های زندانیان سیاسی به دو دستۀ راضی و همچنان
ناراضی تقسیم می شوند و در این صورت می توان راحتتر از پس زندانیان معروفتر بر آمد!
آقای خامنه ای!
این بازیها دوران خود را داشت و از آن زمان سالهاست که می گذرد 
شما موظفید همۀ زندانیان سیاسی را آزاد کنید و از آنها و تمام ملت ایران بابت مظالمی که به آنها روا داشته اید
عذرخواهی کنید!

آقایانِ شورای هماهنگی،آقای واحدی آذربایجان آتش اعتراضات را دوباره برافروخت هم اکنون زمان حمایت است!

بدون اینکه قصد طعنه و کنایه در کلامم باشد آقایانی را مخاطب قرار می دهم که  
فراخوان می دهند و ادعایشان برانگیختن "عصبیت" اولیه در بدنۀ جنبش است!
این همان بزنگاهی است که نباید از دستش داد،پس درنگ نکنید و قبل از اینکه دیر شود
این قیام شکوهمند را تایید کرده و مردم دیگر نقاط ایران را تشویق به شرکت در آن کنید
دریاچۀ ارومیه فقط از آنِ آذری ها نیست همانطور که ایران از آنِ همۀ ماست
دست بکار شوید و تمام نیرویتان را صرف کنید تا این آتش را زنده نگه داریم
آقایان شورای هماهنگی و جناب واحدی!
هم اکنون اقدام کنید

فقط بیایید الله و اکبر بگویید و بروید ردِ کارتان،همـــــــــین؟

دولت ستم پیشۀ قذافی دیشب در طرابلس سقوط کرد و مردمی که در سوره جان بر کف
بر سر مواضع خود ایستاده اند و قدمی به عقب نگذاشته اند!
یادم نمی رود که در روزهای بعد از انتخابات رسانه های عرب چگونه از جسارت مردم ایران می نوشتند
و چگونه این عزم را می ستودند.
از یاد نبرده ام که ما هم اینقدر شجاعت داشتیم که گلوله نیز یارای عقب راندن ما را نداشت
همۀ دنیا از شور آزادی خواهی مردم ایران می گفتند و ما بعد از سالها بغض فرو خورده اندکی نفس کشیدیم
چون این گریه های شوق بود که آسمان ایران را بارانی جلوه می داد
می دانم و می دانیم چه شد که جنبش به یکباره دچار سکون شد اما این سوال برایم بی جواب مانده؛
آیا اینک تمام حکایت ما در این خلاصه شده که افسوس گذشته های پر سوخته را بخوریم؟
واقعا دیگر نمی توانیم؟
آنهایی که قبای پیشرو بودن بر تن آویختند اینگونه قرار بود شر محنت را از سر مردم کم کنند؟
همین؟بیایید الله و اکبر بگویید و بروید رد کارتان؟
با این الله و اکبر های نیمه کاره که فقط اینترنت نشینان از آن مطلعند اتفاقی افتاده که به آن رویه پایبند هستیم؟
این شورایی که هر دو ماه یکبار با خمیازه ای بلند از خواب بیدار می شود و بیانیه ای از سر رفع تکلیف منتشر می کند
آیا پوشش دندۀ نیازهای عینی یک جنبش و یک تزعزع سیاسی را می تواند فراهم کند؟
روز قدس را در پیش داریم و به یک الله و اکبر در شبِ پیش از آن بسنده می کنیم؟
یعنی هیچ عاملی برای اجماع طبقات پایین دستی جامعه با طبقۀ روشنفکر وجود نداشته که روی آن کار کنیم؟
مردمی که در انقلابهای دومینه وار خاور میانه نقاط اشتراک تعریف کردند از ما عالم تر و عاقل تر بودند؟
برای یافتن این پاسخها زمان بسیار سوزانده ایم و اکنون که لیبی به دست آزادی خواهان افتاده
و سوریه نیز تا چند صباح دیگر به این راه خواهد رفت باید روی نقاطی تمرکز کنیم که از عدم تمرکز بر آنها
تاوان داده ایم!

بالاترین خاری در چشم حکومتی که فقط خود را بالاترین می داند!(به مناسبت زادروز بالاترین)

در سه سال گذشته که با این سایت آشنا شدم اخباری را دیدم و شنیدم و خواندم که آنقدر با سرعت
ارسال می شد که گاهی از سر شوخی به دوستانم می گفتم رویدادها را قبل زا وقوع می توان
در بالاترین دید و شنید!
حساسیت حکومت آنقدر فزونی گرفت که در جریان حوادث خونین بعد از انتخابات دست به 
انواع ژانگولرهای مسخره علیه این سایت زد و کار را تا بدانجا رسانید که در سایتهای حکومتی تصاویری از یک لینک
را گزینش کرده و با استفاده از "حضرت فتو شاپ(ع)"سعی در جریان سازی و دروغ پردازی داشت
اخبار در این مدت آنقدر در کانالهای پر فشار عبور لینکها به سرعت در این سایت جمع می شد که بسیاری از رادیو ها
مانند رادیوی سعید قائم مقامی هم در روزهای فراخوان مبنای گزارش را بر این پایگاه گذاشته و این دلیلی بر 
حساسیت عوامل فنی بر صحت اخبار بوده است.
بنده البته دو بار در این سایت ثبت نام کردم که بار اول به علت ایرادی عجیب حساب کاربری ام مسدود شد و بار 
دوم با هزار زحمت باز هم دعوتنامه ای یافتم تا باز هم بتوانم در این گسترۀ پر بار حضور یابم
به امید اینکه روزی مجبور نباشیم در بالاترین با اسامی مستعار فعالیت کنیم و میهنمان در نسیم آزادی
زیر خورشیدِ براقِ سرافرازی پزیرای فرزندانش باشد
با احترام و خجسته گوییِ مجدد
شایان 

جمهوری اسلامی از ابتدای تاسیسش همیشه آشوب را بیداری اسلامی و اعتراض را رذالت خوانده بود

از آغاز نا امنی ها و شورشهای خیابانی در انگلیس چند روزی است که می گذرد
و در این مدت اظهار نظرهای مقامات جمهوری اسلامی در این رهگذر در نوع خود
جالب اما تکراری است!
از رئیس جمهور گرفته تا سخنگوی وزارت امور خارجه یک کلام همان رویۀ پوپولیستی
سابق را در پیش گرفته اند و سعی در جریان سازی دارند،این حرکت به نوعی سعی در فرافکنی
مشکلات موجود در ایران و سوریه دارد و قصد این جماعت تنها ایجاد "زمان استراحت" برای 
تئوریسینهای بیمار دارد تا به خونریزیهای خود ادامه دهند
رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس با گفتاری کودکانه به زعم خود به حضور "احمد شهید" در ایران
ضد حمله می زند و رئیس جمهور در نقش "گاندی" از مدارا و آسان گیری نسبت به مخالفان سخن می گوید!
اما نباید از نظر دور داشت سِبقۀ جمهوری اسلامی در حمایت از اراذل به حمایتهای دولتی و حکومتی 
باز می گردد..آنجا که همین اراذل با ظاهری مذهبی در ایران انتخابات را قبضه کرد و اعتراض به نتایج را به خون کشید
پس زیاد دور از ذهن نیست که جمهوری اسلامی رذالت را بیداری بخواند و از آن حمایتِ "ارزشی" کند
و البته زیاد هم دور از ذهن نیست که همین اراذلِ دزد را در انگلیس شناسایی کنند و برای برنامه ریزی های بعدی 
و ترورهای در راه از آنان استفاده نمایند،فقط در این میان کلام باقیمانده این است که کسی که مشروب الکلی از فروشگاه می دزدد
به قولِ رئیس جمهور خود خوانده "مگر چه می خواهد؟"
جز اندکی آشوب و خون و هرج و مرج؟